معنی آفتاب نزده - جستجوی لغت در جدول جو
آفتاب نزده
(هََ کِ حُ مَ کَ دَ)
پیش از طلوع آفتاب
ادامه...
پیش از طلوع آفتاب
لغت نامه دهخدا
آفتاب نزده
((نَ زَ دِ))
پیش از طلوع
ادامه...
پیش از طلوع
تصویر آفتاب نزده
فرهنگ فارسی معین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر آفتاب زده
آفتاب زده
آنکه از گرما و تابش آفتاب دچار بیماری آفتاب زدگی شده باشد
ادامه...
آنکه از گرما و تابش آفتاب دچار بیماری آفتاب زدگی شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
آفتاب زده
(زَ دَ / دِ)
متشمس. آنکه از بسیاری تافتن آفتاب بر او بیمار شده باشد
ادامه...
متشمس. آنکه از بسیاری تافتن آفتاب بر او بیمار شده باشد
لغت نامه دهخدا
آفتاب دزدک
(دُ دَ)
شبکه ای که طفلان از نی بوریا ساخته و در آفتاب گذارند
ادامه...
شبکه ای که طفلان از نی بوریا ساخته و در آفتاب گذارند
لغت نامه دهخدا
تصویر آفتاب زده
آفتاب زده
آنکه از بسیاری تافتن آفتاب بیمار شده باشد
ادامه...
آنکه از بسیاری تافتن آفتاب بیمار شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آفتاب زدن
آفتاب زدن
طلوع کردن آفتاب
ادامه...
طلوع کردن آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آفتاب زده
آفتاب زده
((زَ دِ))
آن که از گرمای آفتاب بیمار شده باشد
ادامه...
آن که از گرمای آفتاب بیمار شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویر آفتاب زدن
آفتاب زدن
((زَ دَ))
طلوع کردن آفتاب
ادامه...
طلوع کردن آفتاب
فرهنگ فارسی معین
آفتاب زرده
آفتاب مار
ادامه...
آفتاب مار
فرهنگ گویش مازندرانی